مديريت هيجان ها
1395/08/25
براي
هر انساني در طول زندگي روزمره اتفاقاتي رخ مي دهد ، اخباري را مي
شنود، افكاري را از سر مي گذراند و اعمالي انجام مي دهد كه همگي مي توانند
در او احساسات يا هيجاناتي را بوجود بياورد . اين احساسات به نوبه خود در
شكل دادن رفتارهاي او موثر مي باشد . وقتي خوشحال هستيم ، يعني احتمالا
اتفاقات خوبي را پشت سر گذاشته ايم وهنگامي كه غمگين هستيم احتمالا اتفاقات
ناگواري پيش آمده است.
هيجانات
و احساسات تجاربي دروني هستند كه در مقابل رخدادهاي بيروني در خود حس مي
كنيم ، مثل احساسات خشم ، غم ، شادي نگراني ، ترس وغيره .
مهارت
مديريت هيجانات فرد، را قادر مي سازد تا هيجان ها را در خود و ديگران
تشخيص داده ، نحوه ي تاثير آنها را بر رفتار بداند وبتواند واكنش مناسبي به
هيجانهاي مختلف نشان دهد . مثلا : وقتي فكر مي كنم سلام نكردن يكي از دانش
آموزان به معني توهين وگستاخي به من است ، احتمالا هيجان خشم را تجربه
خواهم كرد ، در صورتي كه اگر فكر كنيم رفتار سلام نكردن او نشانه ي اين است
كه احتمالا او امروز مشكلي دارد و حالش خوب نيست ، امكان دارد ديگر
خشمگين نشوم و هيجاني ديگررا تجربه كنيم .
در اين مقاله مهارت نحوه ي مديريت هيجانها مورد بررسي علمي و كاربردي قرار مي گيرد .
هيجان چيست
هيجان
كلمه اي است كه در فارسي بيشتر براي احساسات و حالات پرشور وپر انرژي
استفاده مي شود ، ولي در روانشناسي براي بيان تمام حالات احساسي و رواني
مثبت و منفي و علايم جسماني و رواني همراه آن به كار مي رود . ازنظر برخي
روانشناسان ، هيجان ، تغييرات جسمي ورواني است كه مستقيمآ به دنبال ادراك
يك واقعيت تحريك كننده حاصل مي شود . هيجانات، مثل: خشم، ترس ، عشق ، محبت ،
تنفر ، اميد، نا اميدي ، نگراني ، احساس حقارت ، غرور ، غم ، اندوه ،شادي ،
تعجب ، شرم ، پشيماني ، دلسوزي و...
كاركرد هاي هيجانات
- به زندگي رنگ، طعم وروح مي بخشد .
- مي تواند وسيله همبستگي افراد شود .
- پايه واساس هنر است .
- مي تواند نيروي اضافي توليد كند يا موجب اتلاف نيرو گردد .
- مي تواتد به اعمال ياري رسان يا آسيب زننده ، منجرگردد .
- مي تواند عقل و منطق را تحت الشعاع قرار دهد
اهميت مديريت هيجاني در چيست ؟
- برخورد صحيح با موقعيتهاي تهديد كننده و خطرناك: مثلا در مواجهه با يك جانور درنده ، هيجان ترس باعث مي شود با قدرت بيشتري پا به فرار گذاشته و جان خود رانجات دهيم .
- براي خشنودي وشادي بيشتر ، هر چه مديريت هيجاني بالاتر باشد :
هيجانات و احساسات به ما كمك مي كند تا اطلاعات مربوط به پايه و اساس
سلامتي ، يعني شادي را جمع آوري كرده ، اولويت بندي وپردازش كنيم تا به
نحواحسن از آن استفاده كنيم .
- براي كمك به ديگران
:مديريت هيجاني مي تواند به ما كمك كند تا با شناخت هيجانات خود وديگران
نيازهاي آنان را درك كرده و حداقل با همدلي به آنان ياري برسانيم .
يك فعاليت
قبل از اين كه هيجانات منفي مثل خشم ، اضطراب و غم بر ما تسلط يابد ويا
حتي در حين بروز آن ها ، معمولا به سرعت در ذهن خود گفتگوهايي انجام مي
دهيم كه ممكن است مخرب بوده وبه دامن زدن هيجان منفي بيانجامد . هدف از روش
خود گويي سازنده كمك به فرد است براي :
-
ارزيابي نيازها و بايدهايي كه در يك موقعيت بكار مي رود .
-
كنترل افكار فشار آور ، تصوير هاي ذهني و احساسات خود.
-
مقابله با هيجانات شديد .
-
تقويت روحيه خود براي مقابله با موقعيت هاي پرفشار
-
به نمونه هاي از خود گويي ها كه در آموزش آرام سازي به كارمي رود توجه كنيد :
موقعيتها :
|
خود گويي هاي منفي :
|
خود گويي هاي سازنده :
|
پيش بيني دير رسيدن به يك ملاقات يا جلسه مهم
|
خيلي بد ميشود و فاجعهآور است.
|
من ممكن است دير برسم ولي دنيا به آخر نميرسد.
|
ترس از يك گفتگوي غير رسمي يا يك سخنراني
|
آيا آن ها به گفتهها و مقاله من خواهند خنديد؟
|
حداقل بخشي از آن چه من تعريف ميكنم برايشان جالب است.
|
پس دادن يك كالا به فروشگاه
|
اين ميتونه خيلي سخت و خجالت آور باشد
|
من يك لحظه يا يك موقعيت را انتخاب ميكنم اگر شلوغ شد، سعي ميكنم كساني كه آنجا هستند را ناديده بگيرم.
|
رفتن براي مصاحبه استخدامي
|
من واقعا بايد در اين شغل استخدام شوم.
|
اگر بخواهم اين طور فكر كنم،
واقعا عصبي ميشوم و احتمال كمتري دارد كه در آن شغل استخدام شوم .
|
رفتن براي مصاحبه علمي
|
اگر من مصاحبه را خراب كنم و قبول نشوم چي؟ آبروم مي ره!
|
هرچند احتمال دارد كه اشتباه كنم ولي كاملا خراب نميكنم.
|
اشاره و نكته ها
1-قبل
از هر چيز بايد در باره ي هيجانات خود اطلاعات عيني تري بدست آوريم .
توصيه مي شود در جلسات گروهي درباره انواع هيجانها ، مثل: شادي و غم، عشق و
تنفر، ترس و شجاعت و ... صحبتهاي سازنده واكتشافي داشته باشيم .
2-
هيجانات خود را بپذيريم وآنها را همانند مهمان خود بدانيم ، ولي به آنها
گوشتزد كنيم كه ما ميزبان آنها هستيم و اجازه ندارند هر كاري دوست دارند
انجام دهند.
3- رفتارهاي هيجاني مطلوب را در خود تقويت كنيم، مثل همدلي ، مثبت نگري وكنترل تنش .
4-
به بچه هاي خيلي كوچك كمك كنيم تا لغات و عباراتي كه دربر گيرنده ي
هيجانات و احساسات مي باشد را بياموزند. والدين هم بهتر است احساسات خود را
بيان كنند . اين كار باعث مي شود بچه ها نيز هيجانات خود را بشناسند ،
مثال : احساس بي قراري مي كنم "احساس نا اميدي مي كنم" ، " احساس شادي مي كنم "
5-احساسات ديگران را نامگذاري كنيم : به نظر مي رسد نااميد شد ه اي !
6-
محيط وفضايي سرشار از احساس امنيت خاطر و حمايت فراهم سازيم يعني براي
هيجانات ارزش قايل شده و آنها را مورد شناسايي قراردهيم ودر باره ي هيجانات
به راحتي صبحت كنيم .
7- صداقت هيجاني را از طريق عشق بدون قيد وشرط تشويق كنيم.
8- هيجان خشم معمولا يك احساس ثانويه است ( قبل از خشم يك احساس ديگر وجود دارد :
وقتي
با كارنامه خراب فرزندمان روبرو مي شويم ، اول احساس نااميدي مي كنيم ،
سپس عصباني مي شويم ، يا وقتي يك ماشين با سرعت جلوي اتومبيل ما مي پيچد ،
اول مي ترسيم بعد عصباني مي شويم و به او ناسزا مي گوييم
9- بدانيم كه هيجانات منفي ما از جمع شدن نيازهاي هيجاني برآورده نشده بوجود مي آيد.
10- وقتي هيجان هاي شديدي را تجربه مي كنيم ، از بحث كردن و تصميم گيري اجتناب كنيم .
11-
والدين مهمترين الگوي رفتاري وهيجاني فرزندان هستند، اگر تصور مي كنيم از
نظراحساسي و هيجاني احتياج به كمك و تقويت بيشتر داريم ، حتما از دوستان با
تجربه ويا روانشناس و مشاوره بهره بگيريم.
12-
آموزش روشهاي آرميدگي و يا روش تمركز برتنفس ، در مديريت هيجانات پر انرژي
مثل خشم و تنفر اثر بخش مي باشد . آموزش آرام سازي بر عضلات ، تنفس و ذهن
متمركز است. آموزش آرام سازي راهي براي كسب كنترل است . رها كردن عضلات
نقطه مقابل عملي است كه بدنمان مي خواهدانجام بدهد . وقتي ياد بگيريم
بدنمان را به ميل خودمان رها كنيم ، كنترل ما بربدنمان بيشتر مي شود .
13-
تنفس عميق وآرام شكمي ( تنفس با كمك بالا وپائين رفتن شكم) قدم زدن،
نوشيدن آب سرد ، ترك محلي كه باعث ايجاد هيجان شديد شده ، درذهن خود تا
10شمردن و غيره كمك مي كند تا هيجان خودرا بيشتر كنترل كنيم .
14-
چنانچه از عهده كنترل هيجانات شديد خود برنمي آئيم و احتمال مي رود بر
زندگي شخصي وشغلي ما تاثير منفي بگذارد ، بهتر است هرچه سريع تر از كمك هاي
تخصصصي روان شناسان و مشاوران بهره بگيريم .
15-
بايد ونبايدها ي ذهن خود را متعادل تر سازيم . مثلا : " اونبايد با من
چنين رفتاري مي كرد " " همه بايد از من راضي باشند . چنين تفكراتي باعث
هيجان هاي منفي مثل : خشم ، نااميدي ، دلسردي و ياس مي گردد.
16-
بدانيم كه در رفتار با ديگران ما مالك گفته هاي خود هستيم نه برداشت ذهني
ديگران . بنا براين بايد به گونه اي صحبت يا رفتار كنيم كه منظور مارا
بهتر درك كنند.
17- بهتر است درباره ي هيجانهاي به ظاهر منفي مثل خشم ، حسادت ، نفرت و... صحبت كنيم .
18 – از پيش داوري و قضاوتهاي عجولانه در مواجه با رفتار، گفتار و احساسات ديگران بپرهيزيم .
19- همواره ودر همه حال از دو چيز دست مشوي : اميد وايمان .
20- چيزي كه جبران نا پذير است خشم است
21- عصباني شدن آسان است – همه مي توانند عصباني شوند ، اما عصباني شدن در برابر شخص مناسب ، به ميزان مناسب ، در زمان مناسب ، به دليل مناسب و به روش مناسب – آسان نيست. ارسطو